نوشته شده توسط : lsdf

این زندگینامه چارلز دیکنز طرفداران و منتقدانی دارد

شاید این عجیب‌ترین هدیه تولد چارلز دیکنز باشد، چیزی که رسوایش بسازد و در عین حال دوستارانش را به او نزدیک‌تر کند؛ یک گام جلوتر و باز گامی دیگر تا جایی که بتوان زندگی‌ او را سراسر نظاره کرد و به رازهایش پی برد.

کتاب "زندگی چارلز دیکنز" (Charles Dickens: A Life) به قلم کلیر تاملین، وجوهی از شخصیت و دنیای این نویسنده را آشکار می‌سازد که در تمام این سال‌ها چه بسا از دیده‌ها پنهان مانده بود. این کتاب در آستانه دویستمین سال تولد دیکنز منتشر شد و آن‌قدر خوش اقبال بود که دیکنزبازان بریتانیا و جهان انگلیسی زبان را به خود جلب کند به طوری که در فهرست پرفروش‌ترین‌های سایت آمازون در سال ۲۰۱۱، رتبه ششم را به خود اختصاص داد.

تاملین در این کتاب از دیکنزی سخن می‌گوید که قرابت چندانی با آن شخصیت پیامبرگونه‌ای که از او ساخته‌اند، ندارد. آن دیکنز اولی، یک‌سره پرهیزگار بود و از فضائل دم می‌زد، این یکی دیکنز اما اهل "خیانت" است. آن یکی فقط راست و حقیقت را می‌گفت، این یکی دوز و کلک هم در کارش پیدا می‌شود و آن یکی سمبل مهربانی و بشردوستی بود، اما این دومی گاه به کوچک‌ترین بهانه‌ای روابط خود را با نزدیکانش به هم می‌زند.

بخشی از کتاب

"شخصیتی کاریزماتیک، جذاب و پرشور داشت که انرژی فوق‌العاده‌ای نیز برای اقدامات نوع‌دوستانه صرف می‌کرد، اما به همان نسبت هم عذاب‌آور، متکبر، کینه‌جو و سنگ‌دل بود... او یک هنرمند بزرگ و یک انسان واقعی بود ... اما تا حدودی شیزوفرن هم بود "

اینجا دیگر با یک دیکنز مطلقا خوب و مقدس سر و کار نداریم، بلکه در برابرمان دیکنزی ایستاده است با نقاط ضعف بسیار و آلوده به بدی، که در عین حال برای زیباتر شدن این جهان تلاش خارق‌العاده‌ای می‌کند؛ شخصیتی پیچیده با خصائلی متضاد که این دوگانگی همواره از نگاه مردم عصر ویکتوریا و مردمان پس از آن پنهان نگاه داشته شده بود؛ بی‌نهایت مهربان با غریبه‌ها، اما ستمکار برای اهل خانه و نزدیکان. پناه زنان و کودکان درمانده، اما هولناک برای همسر و فرزندان:

«شخصیتی کاریزماتیک، جذاب و پرشور داشت که انرژی فوق‌العاده‌ای نیز برای اقدامات نوع‌دوستانه صرف می‌کرد، اما به همان نسبت هم عذاب‌آور، متکبر، کینه‌جو و سنگ‌دل بود... او یک هنرمند بزرگ و یک انسان واقعی بود ... اما تا حدودی شیزوفرن هم بود.»

دختر او در نامه‌ای به جورج برنارد شاو، نمایشنامه‌نویس شهیر ایرلندی می‌نویسد: «لطف بزرگی‌ است در حق من اگر می‌توانستید مردم را متوجه سازید که پدر من آن مرد شریف و خوش اخلاق و شادی‌آفرینی نبود که با جام باده‌ای در دست، دوره می‌گشت در جهان.»

این همه شاید از نگاه برخی هواداران دوآتشه دیکنز، ناخوشایند و غیرقابل بخشش به شمار آید، چنان‌چه ستایش‌ها و تمجیدهای منتقدان از این کتاب، هیچ تاثیری بر دیدگاه‌هایشان نداشته‌است. آنها در این مدت برخوردهای تند و تیزی با کتاب کلیر تاملین داشته‌اند و اغلب مردم را به نخواندن این کتاب دعوت کرده‌اند.

تاملین می‌گوید: «باعث تعجب است... برخی آدم‌ها معتقدند هیچ حرفی نباید گفت که کوچک‌ترین خدشه‌ای به شهرت و تقدس نویسنده بزرگ ما وارد شود.»

معشوقه گمنام دیکنز

الن ترنان در مقام معشوقه سالیان چارلز دیکنز تاکنون در زندگینامه های دیگر او غایب یا کمرنگ بود

اما چیزی که بیشتر باعث ناخشنودی این هواداران اخلاق‌گرا شده، ظهور زنی است در مقام معشوقه سالیان چارلز دیکنز که تاکنون در زندگی‌نامه‌های دیگر او غایب یا کمرنگ بوده است، هنرپیشه‌ای مهجور و جوان که بیست و هفت سال کوچک‌تر از دیکنز پا به سن گذاشته سرشناس بوده‌است. نلی ترنان جذاب، آن کسی بوده که دیکنز خوشی‌های زندگی را در سیزده سال‌ پایانی عمر خود در وجود او جست‌وجو می‌کرده تا جایی که مدام از همسر خود دور و دورتر می‌افتد، آن‌قدر که دیگر حتی تحمل نوازش‌‌های او نیز دشوار می‌شود:

«در اتاق خواب، حائلی میان خود و همسرش قرار داده بود.»

تاملین در کتاب خود این بحث را مطرح می‌کند که احتمال دارد دیکنز به هنگام مرگ در خانه نلی و کنار او بوده باشد، اما بعد «برای فرار از رسوایی، جسد او را به جایی دیگر منتقل می‌کنند» تا در نهایت با حضور انبوه مردمی که ستایش‌گر او بودند در کلیسای وست مینستر به خاک سپرده شود.

ماجرای عاشقانه این دو را تاملین اولین بار دو دهه قبل، سال ۱۹۹۰، در کتابی با نام "زن نامرئی: داستان نلی ترنان و چارلز دیکنز" روایت ‌کرده بود. این جزو نخستین زندگی‌نامه‌هایی است که نام کلیر تاملین به عنوان نویسنده بر پیشانی آن آمده‌است، نامی که بعدها مرتب تکرار شد، یک بار بر جلد زندگی‌نامه کاترین منسفیلد (۱۹۹۸)، بار دیگر بر زندگی‌نامه جین آستین (۲۰۰۰) و دفعه‌ای هم بر کتاب تامس هاردی (۲۰۰۷) تا جایی که امروز به عنوان یکی از سرشناس‌ترین زندگی‌نامه‌نویسان انگلیسی زبان از او یاد می‌شود.

"زن نامرئی..." آن‌قدر دقیق و جذاب بود که جوایز آن سال را درو کند، مانند جایزه یادبود جیمز تیت بلک، جایزه کتاب ان سی آر و جایزه هاثورندن.

در آن کتاب شخصیت محوری، نلی ترنان هنرپیشه بود که در هجده سالگی با دیکنز چهل و پنج ساله آشنا می‌شود و تا همیشه با او می‌ماند. اما این بار چارلز دیکنز خود سوژه اصلی است و در صفحات زندگی‌نامه اوست که معمای نلی ترنان نیز ساده و ساده‌‌تر می‌شود.

در حقیقت، نلی یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در زندگی چارلز دیکنز بود، اما احتیاط و حزم‌اندیشی دیکنز به عنوان مشهورترین نویسنده بریتانیا در فضای اخلاق زده عصر ویکتوریا در نهایت باعث شد که کمتر کسی از او و کیفیت رابطه‌اش با این نویسنده بداند.

ویلیام بوید، منتقد نشریه گاردین، می‌نویسد: «ما نباید فراموش کنیم که او آن زمان چه شهرتی در همه جهان داشت. احتمالا این پنهان‌کاری و دروغ فشار بسیار زیادی را به او وارد می‌آورد... در هر حال شبیه معجزه است که ما امروز درباره این وجه از زندگی دیکنز هم چیزی می‌دانیم.»

اما این معجزه چگونه به وقوع پیوست؟

در جست‌وجوی نلی ترنان

در وصیت‌نامه چارلز دیکنز، اولین نامی که به چشم می‌خورد نام نلی ترنان است و تنها پس از نام اوست که اشاره‌ای نیز به همسر و فرزندان دیکنز می‌شود. اما انگار هیچ کس علاقه‌ای نداشت که نلی را بشناسد. به یک معنا، سال‌ها باید می‌گذشت تا آدم کنجکاوی مثل کلیر تاملین پیدا شود و این رد را بگیرد تا به پنهان‌ترین گوشه‌های زندگی دیکنز برسد. اما معجزه مورد اشاره منتقد گاردین پس از انتشار کتاب "زن نامرئی..." رخ می‌دهد، زمانی که یک فرد ناشناس نامه‌های نلی ترنان را برای کلیر تاملین پست می‌کند.

در حقیقت، تاملین در کتاب "زن نامرئی..." به دلیل کمبود مستندات پرسش‌های بسیاری را بی‌پاسخ قطعی رها ‌کرده بود که همین بهانه‌ای بود در دست منتقدانش برای به چالش کشیدن اعتبار گفته‌هایش:

«به من می‌گفتند که همه این‌ها مهمل و شایعه بی‌اساس است.»

اما نامه‌های نلی این امکان را برایش فراهم می‌کند که پاسخ اغلب این پرسش‌ها را دریابد. از این رو کتاب "زندگی‌ چارلز دیکنز" تکمیل‌کننده کتاب "زن نامرِیی..." است، اثری که فرایند تحقیق و نگارش آن چیزی حدود پنج سال زمان برد.

«رسیدن این نامه‌ها شگفت‌آور بود.»

طرحی از یک زندگی

بخشی از کتاب

"وقتی زندگی چارلز دیکنز را می‌نویسی عبارت "در این ضمن" را خیلی به کار می‌بری. او مشغول نوشتن یک رمان بود. در این ضمن دنبال کار تئاتر هم بود. در این ضمن همسرش باز هم حامله بود. در این ضمن با ناشرش مشکل داشت و دعوا داشتند. در این ضمن تدارک سفر ایتالیا را هم می‌دید"

کلیر تاملین در جایی در پاسخ به این پرسش که چرا ما زندگی‌نامه دیگران را می‌خوانیم، گفته است: «چون ما آدم هستیم و جوری خلق شده‌ایم که دوست داریم بدانیم در زندگی دیگران چه خبر است. به این طریق چیزی هم می‌آموزیم و تجربه می‌کنیم.»

با این فلسفه ساده است که تاملین قلم دست می‌گیرد و زندگی چارلز دیکنز، نویسنده محبوب خود را از ابتدا تا انتها روایت می‌کند، روایتی که جذابیت‌های یک رمان و دقت یک متن تاریخی معتبر را توامان دارد.

می‌گویند که زندگی چارلز دیکنز مانند زندگی قهرمانان رمان‌هایش بوده و به همان اندازه سختی کشیده‌است تا به جلال و بزرگی دست یابد. اما باز حق مطلب ادا نمی‌شود. شخصیت او خیلی داستانی‌تر از شخصیت‌های رمان‌هایش بوده‌است؛ آدمی ماجراجو و به شدت پرانرژی. می‌توانسته چندین و چند کار سترگ را با هم انجام دهد، چنانچه دو رمان را همزمان می‌نوشته‌است:

«وقتی زندگی چارلز دیکنز را می‌نویسی عبارت "در این ضمن" را خیلی به کار می‌بری. او مشغول نوشتن یک رمان بود. در این ضمن دنبال کار تئاتر هم بود. در این ضمن همسرش باز هم حامله بود. در این ضمن با ناشرش مشکل داشت و دعوا داشتند. در این ضمن تدارک سفر ایتالیا را هم می‌دید.»

در زندگی‌نامه دیکنز آمده که وقتی هنوز نوجوان بود ناگزیر از کار در محیط خشن و سیاه کارخانه‌های قرن نوزدهم می‌شود، اما با همه این ناملایمات ‌ او در نهایت توانست "چارلز دیکنز" بشود، کسی که شاید همچنان برای بعضی‌ها مقدس باشد، اما برای ما یک نویسنده است، بزرگ‌ترین رمان‌نویس انگلیسی زبان در قرن نوزدهم.





:: برچسب‌ها: عکس ,
:: بازدید از این مطلب : 760
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 25 بهمن 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: