اگر دو نفر عادل به وقفیت ملكی شهادت دهند آن ملك حكم وقف دارد
نوشته شده توسط : lsdf

- قطعه زمینی در چند سال قبل توسط دو فرد خیر وقف شده و از یك فرد روحانی خواسته كه برای آنها وقفنامه بنویسد و به همین منظور صیغه وقف را جاری كند واقفین و شاهدین بی سواد بوده و از كیفیت نوشتن آن در آن هنگام آگاه نبوده و پس از مدتی كه وقف نامه توسط یك با سواد برایشان خوانده شد متوجه شده اند كه صیغه وقف بر اساس نیت واقفین نیست، آیا شرعا باید بر اساس نیت واقفین از آن زمین استفاده شود یا بر اساس وقفنامه و صیغه جاری شده، خواهشمند است راهنمایی فرمایید.

بسمه تعالی

نوشته میزان نیست، هر طور نیت واقفین بوده و وقف شده باید عمل شود.

- اینجانب زمینی را خریداری كردم و شنیدم كه این زمین وقف بر مسجد است به فروشنده مراجعه كردم اظهار بی اطلاعی كرد و گفت او هم زمین را از شخص دیگری خریده است . ضمنا اشخاصی كه ادعای وقف بودن زمین را دارند فردی حدود 75 ساله و پسرش حدود 50 ساله و همسر او است كه هر سه نفر ادعا می‌كنند چندین سال پیش وقفنامه را دیده اند و به رویت فروشنده اول نیز رسانده اند. فروشنده اول این حرف ها را دروغ محض می‌داند و از هر كدام از معتمدین محل هم سوال كردم در مورد وقف بودن زمین اظهار بی‌اطلاعی كردند، و فعلا هیچگونه نوشته یا وقفنامه‌ای در دسترس نیست.حال با توجه به شهادت این سه نفر (پدر و پسر و همسر او) مبنی بر وقف بودن زمین و اینكه وقفنامه را خود دیده اند و به رویت فروشنده اول هم رسانده اند، ولی فروشنده اول این ادعا را دروغ می‌داند و با توجه به اینكه هنوز وجه زمین پرداخت نشده ( به صورت چك است)، خواهشمند است حضرتعالی نظر خود را درباره موارد ذیل مرقوم فرمائید:

وقف بودن یا نبودن این زمین با توجه به نبودن وقفنامه و شایع نبودن وقف بودن این زمین در بین معمرین؟

صحیح یا باطل بودن این معامله با توجه به ظن وقف بودن آن؟

بسمه تعالی

اگر دو نفر عادل به وقفیت زمین شهادت دهند زمین حكم وقف را دارد و الا با فرض اینكه شهرت به وقفیت ندارد و دلیل دیگری هم بر وقفیت نیست حكم وقف را ندارد و در هر صورت موضوع نیاز به رسیدگی دارد و موكول است به محاكم قضائی.

- پدرم زمینی را در حدود سی سال پیش با توجه به اعتماد و اطمینان و صداقتی كه از دایی خود داشته از وی خریداری كرده است پس از گذشت مدتی از گوشه و كنار و از صحبت های اهالی محل متوجه می‌شود كه می‌گویند زمینی كه شما خریدی از موقوفه زرتشتیان است كه آن را ثبت به مالكیت داده و به شما فروخته اند، حقیر از سال 64 بر زمین فوق اقدام به ساختن خانه برای خود كردم . و در حال حاضر در آن ساكن هستم و اما چون خودم نیز از بابت این مساله دل نگران و ناراحت بودم تحقیقاتی از یكی از پیر مردهای زرتشی كه اطلاعات در این باره داشته كردم برابر اظهار وی زمین مورد اشاره از سهمیه ارثی از یكی از اهالی زرتشتیان به پسرش به ارث می‌رسد پسر وی نیز زمین را كه از موقوفه (گمبر) زرتشتیان بوده ثبت به ملك داده و اقدام به فروش آن به یكی از مسلمانان می كند بعد از سه دست فروش پدر من زمین را می‌خرد و الان در حال حاضر من در آن ساكن هستم تكلیف من چیست مرا راهنمایی فرموده تا در این رابطه فردای قیامت مسوول نباشم. توضیح اینكه وقف گمبر از این قرار است كه آرد خمیر و سپس نان پخته و به سگ بدهند كه محافظ و نگهبان زرتشتیان باشد.

بسمه تعالی

اگر وقفیت زمین مرقوم به واسطه شهرت بین مردم یا گواهی دو عادل و یا اعتراف فردی كه زمین را فروخته به وقف بودن آن ثابت نشود محكوم به وقفیت نیست و گرنه حكم وقف دارد.

- حد فاصل یك باب منزل موقوفه و منازل شخصی همسایگان دالانی وجود دارد كه از قدیم تا بحال به صورت انبار منزل موقوفه مورد استفاده بوده است، بر اساس محدوده ثبتی محل مذكور مشكوك است، اكنون برخی از همسایگان مدعی عدم وقفیت محل مذكور هستند و برخی تقاضای خرید آن محل را جهت احداث راهرو برای منزل خود دارند، مستدعی است حكم شرعی مساله را بیان فرمایید.

بسمه تعالی

وقف قابل خرید و فروش و واگذاری به غیر نیست و با فرض اینكه درگذشته محلی در تصرف وقف بوده و در جهت موقوفه استفاده می‏شد، محكوم به وقفیت است مگر آنكه خلاف آن اثبات شود.

- فردی به عنوان صاحب ملك كه دارای سند مالكیت است و مرحوم شده این زمین را قصد داشته كه جهت مسجد وقف كند، بازماندگان مرحوم نیز زمین را كه آن مرحوم قصد داشته مسجد كند جهت مسجد واگذار كرده اند، ولی عده ای می‌گویند كه شنیده ایم زمین فوق وقف است و سندی كه دال بر وقفیت باشد در دست نیست، عده‌ای اظهار می‌دارند كاروانسرا بوده است، عده ای اظهار می‌دارند كه زمین و گل انداز بوده است.

خواهشمند است نظر خود را در مورد اینكه آیا می‌توان این زمین را جهت مسجد اختصاص داد یا نه بیان فرمایید.

بسمه تعالی

اگر وقف بودن آن معلوم نیست و بین مردم هم شایع به وقف بودن نیست محكوم به ملكیت برای ذی الید بوده و واگذاری برای مسجد صحیح است.

- حضرت امامزاده عبدالله فرزند برومند حضرت امام محمد باقر(ع) كه تمامی اراضی اطراف بقعه متركه طبق حكم حاكمان سلف در قرون ماضی با اسناد به جا مانده كه ممهور به مهر حكام وقت و در هامش آن بعضی از رجال دینی و متنفذین منطقه كه یكی پس از دیگری در زمان خود تایید و مهر زده موقوفه اعلام شده و به همین لحاظ به عنوان موقوفه عمل می‌شده و از پرداخت تمامی عوارض و مالیات دولتی مرفوع القلم شده بودند.سوال این است كه :

1) آیا اكنون جز موقوفات آن حضرت محسوب می‌ شود؟

2)اداره كشاورزی در عصر طاغوت در این اراضی موقوفه موصوف سند صادر كرده است چه حكمی دارد ؟

بسمه تعالی

اسناد اگر موجب اطمینان بر وقفیت زمین‌های مذكور بوده یا در بین عرف محل شهرت به وقفیت داشته باشند اراضی مذكور حكم وقف را دارند.

حكم كلی مساله روشن است كه اگر وقفیت اراضی مذكوره محرز باشد صدور اسناد مالكیت برای آنها صحیح نیست لكن مساله نیاز به رسیدگی دارد كه موكول است به مسوولان ذیربط قانونی.

- ملكی نسلا بعد نسل به اینجانبان رسیده و در ید مالكانه ما بوده است و در عمران و آبادی آن هم كسی به جز ما دخالت نداشته و مدارك مالكیت هم موجود است چه قدیمی و چه ثبتی جدید . ولی شخصی این قریه را به تمام وقف كرده آن هم اولا در دادگاه های متعدد از شصت سال پیش تا به امروز ادعای او چون اسناد مالكیت نداشته است و خدا وكیلی هم نخریده است مردود شده و احكام صادره برله مردم روستا است حال تقاضا داریم حكم مساله را از نظر شرع مقدس اسلام بدانیم.

بسمه تعالی

حكم به مالكیت متصرفین ذوی الایدی فعلی می‌شود مگر آنكه خودشان اقرار و اعتراف بر وقفیت داشته باشند و یا بینه شرعیه یا حجت شرعی بر وقفیت قائم باشد و یا مدعی وقفیت دعوی خود را به طریق شرعی در دادگاه اثبات كند و حاكم حكم به وقفیت كند.

- منطقه ما یك منطقه كشاورزی است كه در گذشته این مناطق به صورت موقوفه اعلام شد و الان متولیان امر اصرار بر دریافت موقوفات را دارند و از آنجا كه هریك از اهالی در تحیر زاید الوصفی قرار دارند، از طرفی نه رضایت به تصرف در مال سید الشهداء (ع) دارند و از آن طرف هم می‌دانیم كه سید الشهداء(ع) رضایت به دریافت مال دیگران را ندارند زیرا موضوعی كه در این مورد مطرح است این است كه اولا در مالكیت مالكین آن زمان حرف است و مورد اشكال، و بر فرض صحت مالكیت آنها، این مساله مطرح می‌شود كه در زمان واقفین مقدار زمین زیر كشت بسیار محدود بوده به عنوان مثال در یك سطح زیر كشت اغلب از 20 هكتار تجاوز نمی‌كرده لكن بعدها بر اثر زحمات و تلاش های خود كشاورزان سطح زیر كشت به مقدار 150، 200 و حتی بیشتر هم رسیده است لذا تقاضا داریم اولا مشخص بفرمایید كه مقدار مازادی كه به دست خود كشاورزان آباد شده، جزء موقوفات محسوب می‌ شود یا خیر تا اهالی منطقه را از این مشكل شرعی نجات دهید.

بسمه تعالی

اصل وقف واقف نسبت به آنچه كه در ظاهر مالك آن بوده است محكوم به صحت و نفوذ است مگر آنكه خلاف آن به طریق شرعی ثابت شود، ولی اراضی كه در گذشته و در زمان انشاء وقف به صورت جنگل یا بیشه و نیزار یا مرداب یا مرتع طبیعی و از اراضی موات اصلی و جزو انفال و اموال عمومی بوده است و حریم خاص ملك شخصی یا موقوفه نبوده است وقفیت نسبت به آن تسری و شمول ندارد، بلكه این گونه اراضی ملك اختصاصی كسانی است كه آن را به قصد تملك برای خودشان احیاء كردند و یا از احیاء كننده آن به آنان به ارث یا بیع منتقل شده است.

فراهنگ 1883**1588





:: برچسب‌ها: بچه ها ,
:: بازدید از این مطلب : 510
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 24 اسفند 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: